عقوق والدين

پدیدآورعلی محمودی

تاریخ انتشار1390/02/31

منبع مقاله

share 1326 بازدید
عقوق والدين

علی محمودی

كلمات كليدي :

قرآن، عقوق، مقام مادر، والدين، احسان، شكر، شرك
"عقوق" از مادۀ عقق (عقّ) و به معني نافرماني و سركشي از پدر و مادر و بريدن از ايشان مي‌باشد.[1]
عقوق شامل همۀ خويشاوندان نيز مي‌شود و اختصاص به پدر و مادر ندارد. عاق والدين در مورد فرزندي است كه پدر و مادر هر دو از او ناراضي بوده و او را نفرين كرده باشند.[2] عقوق و آزردن پدر و مادر بدترين نوع قطع رحم است زيرا نزديك‌ترين ارحام به سبب ولادت تحقق مي‌يابد و بنابراين حق پدر و مادر را دو چندان مي‌كند، عقوق والدين يا ناشي از كينه و خشم است يا از بخل و حب دنياست و به هر حال از رذايل اخلاقي است.[3]
علامه مجلسي در شرح كافي گويد: عقوق والدين به اين است كه فرزند، حرمت آنها را رعايت نكند و بي ادبي نمايد و آنها را به سبب گرفتاري يا رفتاري برنجاند و آزار و اذيت كند و در چيزهايي كه عقلاً و شرعاً مانعي ندارد از آنها نافرماني نمايد و اين عقوق گناه كبيره است و دليل بر حرمت آن كتاب و سنت و اجماع خاصه و عامه است.[4]
امام صادق (ع) مي‌فرمايد:
«عقوقُ والِدَيْنِ مِنَ الكبائِر لِأنَّ اللهَ تعالي جَعَلَ العاقَ عَصِيّاً شَقِيّاً »[5]
«نافرماني والدين از گناهان كبيره است زيرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصيانگر بدبخت قرار داده است »
نيكي به پدر و مادر برترين وسيلۀ قرب به خدا و شريف‌ترين سعادت‌هاست. هر مؤمني سزاوار است كه در گرامي داشتن ايشان اهتمام نمايد و در خدمت آنها كوتاهي نكند و در معاشرت و مصاحبت با آنها رفتار نيكو داشته باشد، نگاه تند به ايشان نيفكند بلكه به نظر رحمت و عطوفت بنگرد، صداي خود را از صداي آنها بلندتر نكند و هر چه از فروتني و خاكساري بر ايشان مبالغه نمايد، اجر و ثوابش بيشتر است، در صورت اختلاف بين والدين، فرزند بايد در اصلاح و آشتي ميان آنها به هر طريق ممكن بكوشد.[6]
گر چه عواطف انساني و مسأله حق شناسي به تنهايي براي رعايت احترام به والدين كافي است ولي از آنجا كه اسلام حتي در مسائلي كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح در مي‌يابد، سكوت روا نمي‌دارد بلكه به عنوان تأكيد در اينگونه موارد، دستوراتي صادر مي‌كند، در مورد احترام به والدين آنقدر تأكيد كرده كه در كمتر مسأله‌اي ديده مي‌شود.[7]
مهمترين رابطه‌‌اي كه ممكن است بين دو انسان تحقق پيدا كند، رابطه فرزند با پدر و مادر است كه نمايانگر وابستگي  وجود فرزند به وجود والدين اوست. حق پدر و مادر چنان بزرگ است كه همانندي در ساير افراد جامعه ندارد، البته ممكن است پدر و مادر غير از حق پدري و مادري حقوق ديگري نيز بر فرزند پيدا كنند كه در ساير افراد جامعه همانند داشته باشد اما اصل حقوق والدين در جاي ديگر يافت نمي‌شود از اين روست كه وظايف و تكاليف فرزند نسبت به پدر و مادر در جاي ديگري نظير ندارد.[8]
اما متأسفانه فرزندان وقتي از پدر و مادرشان بي نياز مي‌شوند، اغلب نظريات تازه و عجيبي پيدا مي‌كنند كه با نظريات والدين مخالف مي‌باشد، فرزندان از ولي نعمت خويش (والدين) زود خسته مي‌گردند مواردي از اين قبيل باعث شده كه اسلام تأكيد فراواني دربارۀ پيوند و نيكي فرزند به والدين داشته باشد اما سفارش فرزند به پدر و مادر كمتر ديده مي‌شود و در حاشيۀ دستوران مذهبي قرار دارد زيرا فطرت و طبيعت پدر و مادر خود ضامن رعايت حقوق فرزندان است از جمله اين حقوق، تربيت نيكو، نامگذاري نيكو، ازدواج مناسب و....مي‌باشد.[9]

مقام مادر:

بدون شك اگر زحمات فراواني كه مادر از هنگام حمل تا وضع و دوران شيرخوارگي تا بزرگ شدن او تحمل مي‌كند، رنجها، بيداريها، بيماريها، پرستاري‌ها و ....كه همه را با آغوش باز در راه فرزند پذيرا مي‌گردد. در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه هر قدر انسان در احسان به مقام مادر بكوشد باز هم در برابر حقوق او بدهكار است.[10] از جمله افتخارات حضرت عيسي (ع) به خود، نيكوكاري‌اش را نسبت به مادرش ذكر كرده[11] كه دليلي بر اهميت مقام مادر است.[12]

آفات عقوق والدين:

حديثي از حضرت رسول اعظم (ص) بسيار تأمل برانگيز است:
«اِثْنَتانِ يُعَجِّلُها اللهُ فِي الدُنيا: الْبَغيُ و عُقوقُ الْوالِدَيْنِ »[13]
«دو كار است كه خداوند در همين دنيا كيفرش را مي‌دهد تعدي كردن و نافرماني والدين »
روايات فراواني وجود دارد كه مؤيد اين حديث است: عاق والدين نمازش مقبول نمي‌شود،[14] دعايش مستجاب نمي‌گردد[15] حقوق والدين سبب كمي مال و باعث ذلت مي‌گردد.[16] و....اين تنها مكافات دنيوي است و مجازات اخروي به قوت خود باقي است

عقوق والدين در قرآن:

"عقّ " و مشتقات آن در قرآن نيامده است ولي آيات فراواني وجود دارد كه اشاره به مقام والاي پدر و مادر دارند و وظيفه فرزندان را در قبال
زحمات ايشان بازگو مي‌كنند:
«وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا »[17]
«و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد هرگاه يكي از آن دو، يا هر دوي آنها، نزد تو به سن پيري رسند، كمترين اهانتي به آنها روا مدار و بر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو. و بادهاي تواضع خويش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا همان گونه كه آنها مرا در كوچكي تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار ده »
اين آيات از جمله تأكيدات قرآن است بر مسأله حقوق والدين: "قضا" مفهوم مؤكدتري نسبت به "امر" دارد و امر و فرمان قطعي را مي‌رساند و اين نخستين تأكيد در اين مسأله است، قرار دادن توحيد يعني اساسي ترين اصل اسلامي در كنار نيكي به پدر و مادر تأكيد ديگري است بر اهميت اين دستور اسلامي. مطلق بودن احسان كه هر گونه نيكي را شامل مي‌شود و همچنين مطلق بودن والدين كه مسلمان و كافر را نيز در برمي‌گيرد سومين و چهارمين تأكيد در اين جمله است. نكره بودن احسان كه در اين گونه موارد براي عظمت مي‌آيد، پنجمين تأكيد محسوب مي‌شود.[18]
امام باقر (ع) در تفسير كلمه اف مي‌فرمايد: «اين كمترين آزردن است كه خداوند آن و هر چه بالاتر از آن را حرام كرده است »[19] باز تأكيد مي‌كند كه با قول كريم و بزرگوارانه كه نهايت ادب در سخن است، با آنها سخن بگو كه زبان كليد قلب است.
3- هرگاه به سوي درگاه الهي روي آوري پدر و مادر را چه در حيات و چه در ممات فراموش مكن و بر ايشان از خداوند تقاضاي رحمت نما.[20] ميان عبادت خدا و احترام به پدر و مادر ارتباط و پيوندي وجود دارد چون بزرگترين نعمت، نعمت هستي و حيات است كه در درجۀ اول از ناحيۀ خداست و در مراحل بعد به پدر و مادر برمي‌گردد. زيرا فرزند بخشي از وجود پدر و مادر
است. پس ترك حقوق والدين، همدوش شرك به خداست.[21]
«وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...»[22]
«و ما به انسان دربارۀ پدر و مادرش سفارش كرديم. مادرش او را با ناتواني حمل كرد (به هنگام بارداري هر روز رنج و ناراحتي تازه‌اي را متحمّل مي‌شد) و دوران شيرخوارگي او در دو سال پايان مي‌يابد (آري به او توصيه كردم) كه براي من و براي پدر و مادرت شكر به جا آور كه بازگشت (همۀ شما) به سوي من است. و هرگاه آن دو تلاش كنند كه تو چيزي را همتاي من قرار دهي، كه از آن آگاهي نداري.(بلكه مي‌داني باطل است) از ايشان اطاعت مكن. ولي با آن دو در دنيا به طرز شايسته‌اي رفتار كن...»
از نظر عملي و تجربي ثابت شده كه مادران در دوران بارداري دچار وهن و سستي مي‌شوند چرا كه شيرۀ جان و مغز استخوانشان را بر پرورش جنين خود اختصاص مي‌دهند و خود دچار كمبود ويتامين مي‌شوند كه بايد جبران كنند، در دوران شير دادن نيز اينگونه است. به هر حال در اين دوران مادر بزرگترين فداكاري را هم از نظر عاطفي و هم و از نظر جسمي و هم خدمات ديگر در مورد فرزندش انجام مي‌دهد.[23]
با اينكه نعمت‌هاي خدا بيش از آن است كه قابل شمارش باشد، شكرگذاري در برابر پدر و مادر را همرديف آن قرار داده است و اين عمق و وسعت حقوق والدين است.[24]
در هيچ جاي قرآن سراغ نداريم كه خداوند بلافاصله بعد از دستور به شكر از خودش، دستور به شكر از والدين بدهد. جالب اينكه شكر والدين را از شكر خدا جدا نمي‌كند بلكه امر به اين دو شكر را با يك فعل ذكر مي‌كند و اين چيزي جز اهميت حقوق والدين را نمي‌رساند.[25]
از آنجا كه توجه به نيكي در مورد والدين ممكن است اين توهم را ايجاد كند كه حتي در مسأله عقايد و كفر و ايمان بايد از ايشان پيروي نمود. قرآن براي پاسخ اين توهم مي‌افزايد هرگز نبايد رابطۀ انسان و پدر مادرش مقدم بر رابطۀ او با خدا باشد و هرگز نبايد عواطف خويشاوندي حاكم بر اعتقادات مكتبي گردد. تعبير «جاهداك» اشاره به اين است كه آنها گمان مي‌كنند كه سعادت فرزند را مي‌خواهند و تلاش مي‌كنند كه او را بر عقيدۀ انحرافي خويش بكشانند. وظيفه فرزندان اين است كه در برابر اين فشار‌ها تسليم نشوند و استقلال فكري خود را حفظ نمايند. باز از آنجا كه ممكن است اين توهم ايجاد شود كه در برابر پدر و مادر مشرك بايد شدت عمل به خرج داد قرآن بلافاصله مي‌افزايد عدم اطاعت آنها در اين مسأله دليل بر قطع رابطه و قطع مهر و محبت و ملاطفت نيست.[26] احسان و تكريم در امور دنيوي و اطاعت آنها در اين امور لازم است ولي اطاعت آنها اگر مخالف فرمان خدا و رسولش بود لازم نيست در حقيقت همه چيز بايد فداي هدف اصلي يعني توحيد شود.[27]

پی نوشت ها:

[1] . ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، بيروت، دار صار، 1414، سوم، ج 10، ص 256.
[2] . صدر حاج سيد جوادي، احمد و ديگران؛ دايره المعارف تشيع، تهران، شهيد سعيد محبي، 1382، اول، ج 11، ص 333
[3] . نراقي، مهدي؛ علم اخلاق اسلامي (گزيده ترجمه جامع السعادات)، ترجمه جلال الدين مجتبوي، بي جا، حكمت، 1372، سوم، ص 281.
[4] . دستغيب، عبدالحسين؛ گناهان كبيره، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1379، سيزدهم، ج 1، ص 120.
[5] . محمدي ري شهري، محمد؛ ميزان الحكمه، ترجمه حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث، قم، دارالحديث، 1377، اول، ج 14، ص 7098
[6] . علم اخلاق اسلامي، پيشين،‌ص 282
[7] . مكارم شيرازي، ناصر وهمكاران؛ يكصد موضوع اخلاقي در قرآن و حديث، تدوين حسين حسيني، تهران، دارالكتب الاسلاميه ، 1384، سوم، 236.
[8] . مصباح يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزش پژوهش امام خميني (ره)، 1378، اول، ج 3، ص 53.
[9] . حسيني شيرازي، محمد؛ اخلاق اسلامي، ترجمه علي كاظمي، قم، قرآن قم، 1358، ص 102.
[10] . يكصد موضوع اخلاقي در قرآن و حديث، پيشين، ص 241.
[11] . مريم/ 32
[12] . مقام والدين در اسلام، پيشين، ص 58
[13] . ميزان الحكمه، پيشين، ص 7100
[14] .همان.
[15] . الوافي، ج 1 ص 173، به نقل از مقام والدين در اسلام
[16] . ميزان الحكمه، پيشين، ص 7100.
[17] . اسراء/ 24-23 (ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي‌باشد)
[18] . مكارم شيرازي،‌ناصر و ديگران؛ تفسيرنمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، اول، ج 12، ص 76-73
[19] . ميزان الحكمه، پيشين، ص 76
[20] . تفسير نمونه، پيشين، ص 76
[21] . شيخ الاسلامي، جعفر؛ پدر و مادر در قرآن، تهران، داود، 1378، اول، ص 53-52
[22] . لقمان/ 14-15
[23] . تفسير نمونه، پيشين، ج 17، ص 40.
[24] . سلطاني، غلامرضا؛ تكامل در پرتو اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1372، چهاردهم، ج 2، ص 170.
[25] . اخلاق در قرآن، پيشين، ص 56-55.
[26] . تفسيرنمونه، پيشين، ‌ص 43-42.
[27] . مقام والدين در اسلام، پيشين، ص 26-25.